بعد از 13 سال کتابم ...فالگیر... چاپ شد ...
به نام دوست
با سلام خدمت عزیزان و همراهان ...مدتی است خیلی کم به این وبلاگ سر می زنم و بیشتر وقتم را صرف چند پروژه در خصوص فرش کردم ... کتاب فرش ایلام ...و ... بروشور فرش ایلام .....
از راست : جناب آقای احمدی - استاد شفیعی و خودم
بالاخره پس از 13 سال کتاب شعرم با نام ....فالگیر ....چاپ شد و روانه بازار گردید. این مجموعه با کمک استاد سید ضیاء شفیعی و حمایت معاونت فرهنگی وزارت ارشاد چاپ گردید . چاپ این کتاب بازتاب هایی هم در اینترنت داشت که باعث شد به چاپ مجموعه بعدی امیدوار شوم ... در زیر چند لینک مربوط به انتشار خبر چاپ کتاب را می بینید.
http://www.ido.ir/n.aspx?n=13900129236
http://khabarfarsi.com/ext/484210
http://www.ibna.ir/vdchqvnz623nvkd.tft2.html
http://www.artilam.ir/PrintListItem.aspx?id=13315
http://www.mehrnews.com/fa/NewsDetail.aspx?NewsID=1289691
http://baboli.ir/post-104099.html
http://www.hhnews.ir/b/BNews.aspx?News_ID=11211&Sbj_ID=017010
http://www.bao.ir/index.aspx?siteid=1&pageid=244&newsview=7448
و.....
این کتاب چندین بار تغییر نام داد ... غریبه ای در مه .... به ...بعد از هزاران سال ...و حالا ...فالگیر ...علتش را روزی خواهم نوشت!!
به هر حال خوشحالم که کتاب چاپ شد ...اما متأسفانه سخت گیری وزارت ارشاد باعث شد که چند عاشقانه از این مجموعه حذف شود ...و حتی برخی از بیت ها و مصرع ها توسط ممیزی سخت گیر !! حذف شد ... خصوصن این که گاهی در این مجموعه ...غزلی را می بینید که مطلع ندارد ...یا بیتی را می بینید که یک مصراعش حذف شده است ...باید تشکر کنم از جناب استاد شفیعی به خاطر کمک و مساعدتشان که در این مجموعه جایی را که ابیات حذف شده اند جای خالی گذاشته اند تا مخاطبان بدانند که اینجا مصرع یا بیتی بوده که کلن حذف شده است .
این مجموعه با مقدمه استاد شفیعی منتشر شده و در نمایشگاه کتاب تهران قابل دسترسی است ...قیمت روی جلد آن 1600 تومان است . و امیدوارم که دوستان شعر دوست با خرید این مجموعه ناشر را یاری کنند.
نشانی پخش : تهران – خ طالقانی –سینما فلسطین –خ مظفر (صبا) – کوچه صفا –شماره 3 واحد 1 ...تلفن : 66460541-021
در ضمن می توانید با پرداخت الکترونیک به حساب : 0200296472002 بانک ملی شعبه دهلران به نام میرانی – با پرداخت 2000 تومان و ارسال آدرس پستی کتاب را در منزل دریافت نمایید.
در زیر چند نمونه از غزل ها و رباعی های موجود در این کتاب را با هم می خوانیم.
اهل شالمان....
هرچه دارم مال تو هرچند لایق نیست
خوب میدانی که من مثل تو عاشق نیستم
در بهار زندگانی خون شده دیگر دلم
داغ خیلی دیدهام اما شقایق نیســتم
بگذرد یا نگذرد همراه با تو ای عزیز
سالهای عُــمر را بند دقایق نیستم
هرچه میگفتم حقیقت بود اما خوب من
خوب! میدانی که پابند حقایق نیستم
عاشق و دیوانه یا هر چیز میخواهی بگو
راست میگویی ولی با تو موافق نیستم
مهر 1376 سنندج
انزوای تو...
ایران و صدها سال بدبختی ، ایلام و صدها سال تنهایی
یک روز بعد از گارسیا مارکز ! ، شاید شما که اهل فردایی!
تقدیرها را جا به جا کردی، یا حرفها را جا به جا گفتی
با قالبی نو شعر میگویی! شاعر نباشی مثل بودایی!
بحث تو تنها نیست قبل از تو ، هر کس که آمد توی دستش بود
یک حکم جلب ارتدادی با ، شلاق سخت ناشکیبایی!
مانند خط مبهم ایلام ، رمز مرا هرگز نمیفهمند
کاوشگران هرگز نمیخوانند ، سخت است رمزو راز مانایی!
میراثمان را مستران بُردند ، و هرچه مانده زیر خاک گل
قسمت نکرده قشقرق کردیم ، اما سر تندیس رسوایی!
در وسط دریایی از وحشت، من بودم گنجی به همراهم
ترسیده ام از آنچه می گویند ، از قصه ی دزد دریایی
من شاعری هستم که مظنونم ، و متهم به این که باید رفت
بین تمام شاعران قرن ، گم میشود این شعر زازایی!
* * *
من عاشقم این را که می فهمی ، هرچند می دانم نمیخواهی
اما برایت شعر میگویم ، از اوج سرمستی و زیبایی
دنبال من میگردی و دیگر ، جای مرا پیدا نخواهی کرد
چون رفتهام همراه با تاریخ ، به سرزمین پاک مزدایی!
بعد از هزاران سال می گویند ، در دهلران یک روح سرگردان
دف میزند یا شعر میخواند ، با لحن مرموز اهورایی
تیر 1378 دهلران
* زازایی نوعی گویش بومی غرب نشینیان است که نوعی آواز غریب دارند
المُعجم...
المُعجم از این دست که گفتم نشنیده!؟
افسوس که این شعر به جایی نرسیده
تقطیع کنید این که چرا مصرع بعدی
این وزن شکسته... هجاهاش... بریده
الهام شده شعر به همراه دو تا رکن
مفعول و مفاعیل ...فاعلات... رسیده!!!
این شاعر بیچاره مگر فکر ندارد
قانون عروضیِ به بیراهه کشیده
یک عمر به دنبال دو تا واژه زیبا
فرهنگ لغتهای زیادی که خریده
دیگر همگی شاعر آزاد سراییم!
از قافیه و وزن کسی خیر ندیده!
این را به تو گفتم که بفهمی و بدانی
المُعجم از این دست که گفتم نشنیده!؟
مرداد 1381 دهلران
نسل میمون
فریاد زد از کنار من گُم بشوید
آدم نشده قاطی مردم بشوید
میگفت که از نسل خود میموناید
باید بروید صاحب دم بشوید
تخیلات
از دست خودم کلافهام می دانی
دیوانه شدم همین به این آسانی
امروز به کوه میزنم یا فردا
از دست تخیلات این میرانی
صندوقچهی طلا
مانند جزیرهای پُر از تنهایی
یک نقشه گنج و قصهای رؤیایی
صندوقچهی طلایمان را بردند
دزدان شرور وسط دریایی!
دختر کولی
خندید و اصل سن و سالم را گفت
اسرار وجود کُل عالم را گفت
آن دختر کولی چقدر زیبا بود
با دیدن یک نگاه فالم را گفت
روانی
حالا که پُر از شور جوانی هستم
در اوج بهار زندگانی هستم
پاییز شد و شعر سراغم آمد
شاعر شدهام کمی روانی هستم
سلام جالبه. منم وبلاگمو مدتيه كه راه انداختم. خوشحال ميشم ديدن كنيد. آدرسش: http://ttdownload.mihanblog.com
سلام دوست خوبم وبلاگ بسیار خوبی داری یه سایت بهت پیشنهاد می کنم که اگه یه کد از تو سایتش کپی کنی تو وبلاگت دبگه لازم نیست کاری انجام بدی و به مرور زمان مشتری از وبلاگت به اونجا جذب میشه و برای تو پورسانت خیلی به وجود میاره ضرر نداره حتما امتحان کن . آدرسشم تو قسمت وبسایت گذاشتم
سلام من و شما از وضع موجود نشر و پخش کاملا آگاهیم و نیاز به زیاده گویی نیست برای اینکه کتابهای هم رو خونده باشیم و از نظرات هم استفاده کنیم اگر موافقید آدرس بدین براتون کتاب بفرستم و در مقابل آدرس بدم برام کتاب بفرستین
سلام ارادت این بنده را پذیرا باشید. درود بر شما و شعرهای خوب شما
سلام بروزم ومنتظر
خواهر ماه بعدازچندماه بروزشد. ومنتظرشماست[گل]
سلام به روزم... به روزم بایک گزارش بالا بلند
سلام ودرود بعد از مدتها دوری از این دنیای مجازی با خبر چاپ کتابم و یک غزل قدیمی بروزم و مشتاق نظرات دوستان در پناه حق